روزهای کرونایی کنار کوره – مجله روز


این روزها کارگران کوره آجرپزی تهران چگونه هستند؟ به گزارش مجله روز ، این روزنامه ایران او نوشت: “در کنار ردیف آجرهای خام که در تنور قرار می گیرند ، چندین زن و مرد در حال ساخت ماله هستند.” دو دختر مو طلایی گل را از قالب خاک رس با یک شلنگ آب تمیز می …

روزهای کرونایی کنار کوره – مجله روز https://majale-rooz.ir/2021/09/روزهای-کرونایی-کنار-کوره-مجله-روز/ مجله روز Sun, 05 Sep 2021 16:05:21 0000 عمومی https://majale-rooz.ir/2021/09/روزهای-کرونایی-کنار-کوره-مجله-روز/ این روزها کارگران کوره آجرپزی تهران چگونه هستند؟ به گزارش مجله روز ، این روزنامه ایران او نوشت: “در کنار ردیف آجرهای خام که در تنور قرار می گیرند ، چندین زن و مرد در حال ساخت ماله هستند.” دو دختر مو طلایی گل را از قالب خاک رس با یک شلنگ آب تمیز می …

این روزها کارگران کوره آجرپزی تهران چگونه هستند؟

به گزارش مجله روز ، این روزنامه ایران او نوشت: “در کنار ردیف آجرهای خام که در تنور قرار می گیرند ، چندین زن و مرد در حال ساخت ماله هستند.” دو دختر مو طلایی گل را از قالب خاک رس با یک شلنگ آب تمیز می کنند و پسر کوچک با دستان متقاطع روی دیوار دراز کشیده است. خیرالله متوجه حضور من می شود. او اهل افغانستان و پشتون است و با دست و پاهای شکسته فارسی صحبت می کند. او می گوید وقتی هر روز با این کف و گل و لای روبرو می شوید و از خستگی 9 شب در گوشه اتاق بیهوش می شوید ، کرونا ، که آسان است ، به هیچ بیماری لاعلاج حریف تبدیل نمی شود. اینها ماسک و ضدعفونی کننده نیستند. از واکسن خبری نیست و ظاهراً حومه پایتخت در آمار واکسیناسیون جایی ندارند.

راه امام رضا (ع) را طی می کنم تا با خانواده هایی که در کوره های آجرپزی زندگی می کنند صحبت کنم. در 30 کیلومتری تهران ، کوره های آجرپزی در زمین کاشته شده و چندین خانواده در کنار هریک از این کوره ها زندگی می کنند. دنیای او خاک ، گل و کوره است. پس از آخرین پیچ در جاده ، علامت فروون آباد را مشاهده خواهید کرد ، یعنی به مقصد رسیده اید. خیابان های سمت راست جاده شما را به تنور می رساند. من در انتهای خیابان هشتم مقابل یک بشقاب بزرگ ایستاده ام. صدای بازی بچه ها از پشت در به گوش می رسد. برخی پابرهنه هستند و برخی دیگر دمپایی شکسته یا سایز بزرگ می پوشند. یکی از بچه ها وقتی من را می بینند با بقیه تماس می گیرد. انگشتان پا از دمپایی بیرون زده اند. هیچ کس ماسک ندارد. آنها یکی پس از دیگری از چاه کنار اجاق گاز با لباس های کثیف و صورت های آفتاب سوخته بیرون می آیند.

“خدا چیزی به ما نداده است ، حتی تاج!” زن چادر مشکی خود را محکم دور کمرش می پیچد و نوزادش را در آغوش می گیرد. او در مشهد زندگی می کند و در بهار و تابستان برای پخت به این تنور می آید: “ما همیشه اینجا نیستیم. البته بسیاری از خانواده هایی که اینجا زندگی کرده اند سالها زندگی کرده اند. من با شوهرم اوایل بهار به اینجا می آیم و سه کودک در محل کار. آنها همچنین یک اتاق به ما می دهند و هر روز در کنار کوره آجرسازی آجر می سازیم. “ما در این گل و گل بسیار کار می کنیم که هیچ خبری از بیماری عروق بیماری کرونا قلب نداریم.”

حرف های زنی که به اینجا می آید سر بقیه است. مرد با دست خود آلودگی لباس هایش را از بین می برد و می گوید: «از ساعت 6 صبح تا 8 شب آجر درست می کنیم و در فر قرار می دهیم. شب ها آنقدر خسته و خسته به اتاق هایمان می رویم که وقت نداریم به بیماری فکر کنیم. 28 خانواده در این کوره زندگی می کنند. در کل 15 کوره آجرپزی در این منطقه وجود دارد که هر کدام بین 15 تا 20 خانواده کارگر دارند و هیچ کس ماسک نمی زند. “چرا باید اعتصاب کنیم؟”

او لبخند می زند و می گوید: “ما هر روز تمام خاک ، گرد و غبار و دود کوره را به ریه های خود می فرستیم و جایی برای تاج باقی نمی ماند. این وضعیت زندگی ما است. ما شب ها آنقدر بدن درد داریم که حتی اگر تاج برداریم ، متوجه نمی شویم که به دلیل بیماری یا خستگی است. اگر می خواهیم ماسک بزنیم ، حتی در این شرایطی که می بینید ، باید هر ساعت ماسک را عوض کنیم. “از کجا می توانیم پول بگیریم این همه ماسک بخری؟ “

بچه های نیم قد دور ما جمع می شوند. آنها با تعجب در دهانم به من نگاه می کنند و گاهی تعجب می کنند که تاج چیست؟ یک زن دست های خاموش خود را نشان می دهد و می گوید: “تا به حال آنها برای ما ماسک یا ضدعفونی کننده نیاورده اند. سالی یک بار ، در ماه محرم ، غذا یا غذای نذری می آوردند. اینجا خیلی دور است و افراد کمی راه ما را پیدا می کنند. همه آنها لباس می پوشند پیشنهادات آنها در نانوایی های محمودآباد. در اینجا ما به مواد شوینده و صابون بیشتری احتیاج داریم. “این لباس هایی را که می بینید باید هر روز شستشو شوند ، اما وقتی مواد شوینده نداریم ، باید هفته ای یکبار آن را تمیز کنیم.”

خدا را شکر هیچ کس تاج اینجا را نگرفت. این چیزی است که علی که از مزار شریف است می گوید: “من 8 سال اینجا زندگی کرده ام. 5 فرزند دارم که همه در این اجاق گاز کار می کنند. آیا فکر می کنید کرونا هیچ تاثیری بر ما ندارد. بدن ما مصون است حتی اگر بیمار شویم ، پول پزشک و دارو نداریم و با قرص ها و شربت هایی که در هر خانه ای یافت می شود درمان می شویم ، در غیر این صورت به درمانگاه در آن سوی جهان می رویم. ما با تزریق بلند می شویم و به سر کار برمی گردیم. البته ، چون ما به شهر سفر نمی کنیم ، ویروس تاج به اینجا منتقل نمی شود. “هوا تاریک شده است ، همه به اتاق خود می روند.”

همسرش اشاره می کند که یک زن مسن دیگ را می شست و به او می گوید: “او سرطان دارد ، اما هنوز در کوره کار می کند. در اینجا آنها از بچه های 6 ساله تا زنان و مردان 80 ساله کار می کنند. شما می گویید این بیماری ، اگر بخواهم صادق باشم ، یک یا دو بار آبریزش بینی داشتم ، اما از آنجا که گرد و غبار زیادی اینجا وجود دارد ، من اهمیتی نمی دادم. هیچکس نیامد واکسن را بگیرد. البته ما هیچ شکایتی نداریم و خدا را شکر ، بدن ما “ما ایمن هستیم و تاج نمی گیریم. بیش از ماسک و واکسن ، ما به شیر خشک ، غذا ، دمپایی و اسباب بازی برای کودکان نیاز داریم. سال گذشته ، هنگامی که مدارس آنلاین برگزار شد ، بسیاری از فرزندان ما نتوانستند مطالعه. “در مورد تحصیل با تلفن همراه ، اما بسیاری از خانواده ها تلفن مناسب ندارند.” بگذارید امسال مدارس حضور داشته باشند ، در غیر این صورت فرزندان ما عقب می مانند. “

در اولین روز تابستان زندگی مشترک آنها در یکی از اتاقهای کنار اجاق شروع شد. گفته می شود هیچ کس در اینجا به کرونا فکر نمی کند. جواد به اتاقی اشاره می کند که پارچه ای قرمز روی آن آویزان شده است. سه سال پیش به همراه خانواده از مزار شریف آمدم. من تمام این مدت با والدینم در این اجاق گاز کار می کردم. امسال با یکی از دخترهایی که اینجا کار می کرد ازدواج کردم. از آنجا که ما اجاره ، آب و برق نمی دهیم ، این مکان را برای زندگی انتخاب کردیم. ما از ساخت آجر برای اجاره خانه در خاتون آباد درآمد چندانی نداریم و باید در یک اتاق زندگی کنیم. بسیاری از افرادی که در اینجا کار می کنند کارت اقامت دارند که باید هر سال آن را تمدید کنند. آنها با کارت اقامت واکسینه نشده اند. بسیاری از مردان و زنان بالای 60 سال هستند که در اینجا واکسینه نشده اند. خدا را شکر بدن ما مقاوم است. اگر کسی علائم را پیدا کرد ، همه را نادیده می گیرد و مسئول خستگی و سرماخوردگی است. البته ما جایی نمی رویم از صبح تا شب ما در اجاق گاز هستیم و جمعه ها در اتاق ها استراحت می کنیم. بچه ها نیز در این ویرانه ها بازی می کنند و ما به ندرت یکدیگر را می بینیم. “

جواد به وضعیت شهر زادگاهش در این روزها اشاره می کند و می گوید: “با وضعیت کنونی در افغانستان ، باید منتظر هجوم مهاجران بیشتری باشیم. اگر قبلاً امید بازگشت داشتیم ، اما اکنون نه. بستگان از افغانستان و می خواهند بیایند و اینجا زندگی کنند. به نظر می رسد که کشور ما شاهد صلح نخواهد بود. افغانهای بیشتری در روزهای آینده به ایران مهاجرت خواهند کرد و بسیاری برای کار به اینجا خواهند آمد. ما اینجا نیز جایی نداریم. “عزاداری میهن دیگر جایی برای فکر کردن در مورد تاج باقی نمی گذارد. “

انتهای پیام


[ بازدید : 51 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ دوشنبه 15 شهريور 1400 ] [ 20:53 ] [ lonely boy ]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]